صحبت درباره ساختمانها به آدرس کنونی تهران بلوار فردوس شرق خیابان ابراهیمی جنوبی روبروی برج افق اکباتان کوچه نوزدهم است.
تجاوز به زنان بازداشت شده
در سال 1363 یا 1364 که خیابان و کوچه خاکی بودند و پارکینگ و انبار تاسیسات اکباتان در جای کنونی مجموعه برج افق قرار داشت و سیم خاردار داشت و دیوار نداشت و راحت توی پارکینگ از دم درب خانه ها در حالیکه کپه های کوچک خاک قبل از دیوار قرار داشت، داشتم از کنار پلاک 3 کنونی میگذشتم و آن موقع این پلاک 3 و 5 طبقه دومش نیمه کاره و فاقد سقف بود و نما نداشت مثل خانه دراکولا بود. داشتم از کنار پلاک 3 میگذشتم دیدم محمد ابوالقاسمی کنی از دم درب ماشن روی پلاک 3 در تاسسیات اکباتان با چشم مشغول رصد کردن است و منتظر علامت است .یک دفعه دوید و درب را باز کرد و ثانیه های بعد یک خودرو وارد کوچه شد و به سرعت در حیاط رفت و مردی با شلوار پاسداری و لباس سفید شبیه بعدهای انصار حزب الله با بیسیم دستی به اندازه استریو پرتابل و راننده با مسلسل و شبیه همان لباس نفر اول پیاده و سه زن چادری لاغر را کشان کشان تحویل برادران محمد داد.
محمد گفت این زنان مجرم هستند و برادرانش با زور با آنان سکس می کند تا ادب شوند. گفت روزی 100 تا از این زنان میارن میکنند. (ببخشید من باید عین سخن را بگویم تا درست مستند شود) من زیاد در کوچه تردد نمی کردم چون تابستان نشده بود و وقت مدرسه بود ولی گاه که به کوچه سر میزدم یک بنز و یک رنو و یک پیکان دیده بودم که زنان را میآورد و یک بار مینی بوس مجموعا در چهار بار.
محمد در سال 1371 هم هنوز می گفت روزی 100 زن میارن میکند.
برای من نامعلوم است آن زنان چه بودند ولی احتمال میدهم زنان سیاسی عقیدتی بودند که تحت آزار قرار میگرفتند یا شاید زنانی بودند که از مجالس رقص و آواز ربوده و اسیر و بازداشت شده بودند. همچنین این روایت محمد ابوالقاسمی بوده و من در زمان روایت کلاس پنجم دبستان یا اول راهنمایی بودم و از نزدیک تجاوز را ندیدم ولی هل دادن زن چادری بازداشتی به سمت زیر زمین خانه شان را دیده بودم.
از تابستان 1401 تا خرداد 1402 که در برج افق و کوچه نوزدهم دامگذاری علیه زنان آزادی خواه بود از داخل حیاط پلاکهای 5 و 3 صدای شعار دادن محمد ابوالقاسمی کنی می آمد که زن زندگی آزادی و مرگ بر دیکتاتور میگفت و زنان یا دخترانی در حیاط تکرار میکردند ولی بعد این صدا ها التماس و زد و خورد و یا یکبار سکوت میشد. این درسایر پلاکها نیز بود و در برج افق هم بود.
بارها در شبها صدای شعار دادن زنها و بعد صدای کتک خوردن همان زنان از پلاکهای 23 و 17 و 15 و 11 و 9 و 5 و 3 و خود برج افق می آمد.
*******************************************
ماجرای نامه های فحش و شوخی و سواستفاده اشخاص ثالث برای دامن زدن به عصبانیتها
نکته دیگر اینکه محمد ابوالقاسمی کنی عادت داشت هم به شوخی و هم به عصبانیت به هرکس که میرسید کص کش بگوید و جالب اینکه هرکس به او همین را میگفت عصبانی میشد. من از سال 1363 تا سال 1373 به کوچه زیاد می آمدم ولی از سال 1373 دیگر نیامدم. یکبار در سال 1373 محمد ابوالقاسمی کنی به من کص کش گفت و من هم به شوخی نامه نوشتم و خودش را کص کش گفتم. این نامه به دستشان رسیده بود و پدر و برادرانش با او مشاجره میکردند وصدایش در حیاط ما شنیده میشد. (قراین و شواهد حاکی است که بعدا پلیس یا سپاه یا واجا و بچه های امنیتی کاشان این نامه ها را بهانه کردند و هم برای من و هم برای محمد بدون اینکه من اطلاع داشتم به صورت ایذا و اذیت پشت سرو بی خبر آزار رسانی کردند و محمد را تشویق میکردند علیه ما فحاشی کند. همچنین چون این خانواده دوست دارد فحش بدهد ولی پاسخ نشنود دارای روحیه تهاجم به پاسخ دهنده است و حالت کینه توزانه دارند و ممکن است خود نیز پلیس و سپاه را با رشوه تشویق به مزاحمت کرده باشند.)
همچنین یکی از همسایه ها پسرش کوچک بود و می گفت سیم کشی کردند و در خانه طبقه دومشان که مستاجرشان دو دختر نوجوان داشت میکروفون و دوربین مخفی گذاشتن و دختران را دید میزنند. و صدایشان گوش میدهند. و راست یا دروغ احتمالا به شوخی میگفت فیلم سوپر از آنان دارد. بعدا او هم در مسخره بازی چندین بار فحاشی کرده بود من با خود گفتم خوب است همان ماجرایی که برای دختران مستاجر تعریف کرده بود برای خواهرش بنویسم و بفرستم. من که نامه فرستادم او از داستانی که برایش فرستادم و شبیه داستانی که برای دختران بگناه مستاجرشان گفته بود تشخیص داده بود من نوشتم. به هرحال وی هنرستان برق خوانده بود و سیمکشی بلد بود و برادر بزرگش نیز بدون هنرستان رفتن مثل پدرشان سیم کشی بلد بود. (قراین و شواهد حاکی است که بعدا پلیس یا سپاه یا واجا و بچه های امنیتی
کاشان این نامه ها را بهانه کردند و هم برای من و هم برای آن پسر بدون اینکه
من اطلاع داشتم به صورت ایذا و اذیت پشت سرو بی خبر آزار رسانی کردند و آن پسری خانواده اش را تشویق میکردند علیه ما فحاشی کند.) این پسر داستان جاسوسی از دختران مستاجرشان را وقتی دبستان یا راهنمایی بود تعریف کرده بود و شاید تخیل کودکانه بوده یا واقعا بوده به هرحال بعدا رفت درس سیم کشی خواند.
در همان سال 1373 یا 1374 با ماشین پلیس ولی لباس شخصی دو مرد میان سال دم درب خانه مان بودند از من درباره نامه ها پرسیدم و من هم شبیه دو پاراگراف بالا پاسخ دادم . به طور خلاصه گفتم این دو نفر دوست دارن فحش جنسی و سکسی به صورت جدی و شوخی بگویند من هم با نامه ها خواستم چند بار شوخی با آنان کرده باشم چون خودم زیاد اهل فحش دادن نیستم.
******************************************
معنی کص کش
کص کش دلال محبت تقلبی است و هدفش یا آزار زن یا آزار مرد یا آزار هردو در سکس و رابطه عشقی است. همچنین اگر کسی فضول رابطه جنسی و عشقی باشد یا مزاحم رابطه جنسی و عشقی باشد یا مانع رابطه عشقی و سکسی باشد به او کص کش میگویند. همچنین واسطه ای که کلاهبرداری و دزدی کند را کص کش گویند.
اما اگر مثلا برای رابطه جنسی کوتاه یا بلند و یا برای ازدواج دایم باشد به شرطی که واسطه قصد کلاهبرداری و دزدی یا قصد آزار زن یا مرد را نداشته باشد دلال محبت گویند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر